جدول جو
جدول جو

معنی خشک مغز - جستجوی لغت در جدول جو

خشک مغز
فاقد توانایی دریافت افکار جدید، قشری
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
تصویری از خشک مغز
تصویر خشک مغز
فرهنگ فارسی عمید
خشک مغز
تند خود سودایی، دیوانه وش احمق خل
تصویری از خشک مغز
تصویر خشک مغز
فرهنگ لغت هوشیار
خشک مغز
((~. مَ))
تندخو، احمق، خل
تصویری از خشک مغز
تصویر خشک مغز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک مغز
تصویر پاک مغز
پاک رای، پاک اندیشه، پاکیزه مغز، زیرک، هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک مغز
تصویر سبک مغز
سبک سر، سفیه، ابله، سبک عقل، کم خرد، برای مثال سبک مغزان به شور آیند از هر حرف بی مغزی / به فریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را (صائب - لغت نامه - سبک مغز)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشک مغزی
تصویر خشک مغزی
تندخویی، دیوانگی بی عقلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت مغز
تصویر پشت مغز
مغز حرام حرام مغز نخاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشک باز
تصویر خشک باز
پاکباز، سالک طریقت عارف
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مغز و اندیشه پاک و درست دارد پاک اندیشه پاکرای زیرک تیز هوش تیز ویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک مغز
تصویر سبک مغز
((~. مَ))
سبکسر، سفیه، سبک عقل، کم خرد
فرهنگ فارسی معین
جنون البندق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خشکی مغزی
تصویر خشکی مغزی
Nuttiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
чудаковатость
دیکشنری فارسی به روسی
дивакуватість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
উন্মত্ততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
ความบ้าคลั่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی